كلاس سوم دبستان كه بوديم.يه درس داشتيم .به نام كتابخانه ي كلاس ما.
مضمون درس ازاين قرار بود:
يه روز معلم به شاگردا پيشنهادمي كنه براي كلاس كتابخونه درست كنيم .هر كدوم ازبچه ها كتابي بيارن تاكتابخونه رو راه بندازيم. يه نفر مي شه مسئول كتابخونه.
بعد هم سفارشهاي لازم به بچه ها كه كتابها رو تميزنگه دارندو اونها رو به موقع به كتابخونه برگردونن. وقتي كلاس سومي ها به اين درس مي رسيدن به صورت عملي اين درس رو پياده مي كردن .يعني يه كتابخونه تو كلاس راه مي انداختند. يه تجربه ي جذاب و دوست داشتني.
آخركتاب فارسي يه فهرست از كتابهاي مناسب براي هر كلاس داشتيم. آقا معلم ازتوي فهرست اسم كتابها رو مي خوندو جلوي هركتاب اسم يكي از بچه ها رو مي نوشت. به اين ترتيب هر يك ازبچه ها بايديكي از كتابهارو و براي كتابخونه مي آورد.
كتاب مهمانهاي ناخوانده به اسم من دراومده بود.
همونطور كه مي دونيد اگه معلم بگه كلاه بياريد بچه ها تا سر طرف رو نيارن دس بردار نيستن.
منم دربه دردنبال كتاب مهمانهاي ناخوانده بودم. ولي پيدا ش نمي كردم. همه ي كتابفروشهاي اطراف خونه رو گشتم ولي بي فايده بود. به پدرم گفتم اين كتاب رو برام بخره ولي اون هم موفق نشد.
من خيلي ناراحت بودم.به ناچار موضوع رو به معلم گفتم . قرارشد بجاي مهمانهاي ناخوانده كتاب ملكه برفي رو بخرم. پدرم اين كتاب را براي من خريد . كتاب" ملكه برفي" اثر
" هانس كريستين آندرسن ".
مدتها كتاب مهمانهاي ناخوانده ذهن مرا مشغول داشت.
و هميشه دنبال اين كتاب مي گشتم. تا اون رو بخونم تا بالاخره يه روز اون رو پيدا كردم و خوندم. كتابي خوندني با نقاشيهاي زيبا.
اين كتاب برهمزيستي و مهرباني با حيوانات اهلي تاكيد داشت.
نمي دانم اين درس "كتابخانه كلاس ما" هنوز تو كتابهاي درسي هست يا نه؟
اين درس يه تجربه عملي براي ايجاد روحيه همكاري بين بچه ها و تجربه اي خوب براي كتابداري و كتابخواني بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر